«صدای درونم یک احمق است». به جرئت میگویم که صدای درون شما هم همینطور است. من بهشخصه از وجود چنین صدایی مطلع نبودم، تا اینکه قدم در مسیر توصیفشده در این کتاب گذاشتم. داستان از دورهای آغاز میشود که به صدای درونم اجازه دادم تا از کنترل خارج شود و هیاهو بهپا کند. اوایل دورهی کاریام بودم؛ گزارشگری مشتاق، کنجکاو، جاهطلب و البته تازهکار بودم که اثری از او باقی نماند. تمامی اینها در یکی از خجالتآورترین لحظات زندگیام به اوج خود رسیدند.