چیکا! اگر میتوانستم در آن لحظات دست ببرم، قطعاً زمانش را طولانیتر میکردم. کاری میکردم که آنقدر در آن لحظات غرق شویم که فراموششان نکنیم. واژهی «خوشبودن» را زیاد در زندگی روزمره استفاده نمیکنم، اما خوشبودن چیزی است که اینجا به دنبالش میگردم. حظبردن از کارهای سرگرمکننده. خیلی برایم خوشایند است وقتی به عکسهای آن روزها نگاه میکنم؛ بااینکه نمیتوانستی چوب گلف را درست نگه داری اما در زمین گلف مینیاتوری لبخند کجومعوجی به لب داشتی؛ یا وقتی به فروشگاه میرفتیم میخندیدی، با اینکه مجبور بودی داخل سبد چرخدار بنشینی. هرچقدر هم در تلاش برای رفع بیماریات غرق شده بودیم باز هم برایت مهم نبود و سرت برای خوشگذرانی درد میکرد.
#پیدا_کردن_چیکا
#میچ_آلبوم
جدیدترین اثر میچ آلبوم نویسندهی کتاب تحسینبرانگیز #سه_شنبه_ها_با_موری به چاپ رسید. نویسنده در این کتاب نیز به روایت داستانی واقعی از بخشی از زندگی خود میپردازد. داستان آشنایی با دختربچهای شگفتانگیز در هائیتی که برای کمک به بیماران به آنجا رفته بود.