خانهی دور: ناگفتههایی از زندگی فروغ فرخزاد
نگار همتی
حسن این کتاب و تازگیاش، در کنار همهی عیبهایی که دارد و از نظر خوانندگان دقیق پنهان نمیماند و به یقین، به من و به ناشر گوشزد میشود، گفتههای «کامیار شاپور» پسر فروغ فرخزاد است. کامیار پیش از این، یک دو جا و آنهم به اختصار، حرفهایی دربارهی مادرش زده است، که خیلی روشن و صریح نبوده است اما در این کتاب، اطلاعاتی از زندگانی مادر و پدرش میدهد که تازگی دارد و مفصل و خواندنی است. باید بگویم که کامیار با همهی تلخیها و سختیهایی که کشیده بود، با وجودی که کار و گرفتاری داشت و نمایشگاه داشت و سفر داشت، از هیچ وقت و فرصتی برای مصاحبه دریغ نکرد و گفت تا بماند به روزگار، که چه رفت بر او، و دیگران، در این زندگی کوتاه که فروغ داشت. این کتاب را بیکم وکاست به خود کامیار تقدیم میکنم که عزیز است و مهربان و بیدریغ است. او میتوانست نگوید، چنانکه پیشترها هم نگفته بود، اما گفت و غبار زدود از آنچه زیرِ گردِ سالیان، تار و کدر شده بود.
حالا هم که اینها را مینویسم، پوران فرخزاد از جهان سفر کرده است و جایش کنار اشیایش و سگها و گربههایش خالی است. تا چه کس برخیزد و از او بنویسد که عمری در داغ و به داغ زیست و تنها و گریان رفت. خبر ندارم این را که آیا اجل به پوران فرخزاد مهلت داد زندگینامهی پدرش را بنویسد یا نه، که اگر نوشته باشد و کتاب هم شده باشد، بهتر و مفصلتر چهرهی پدر و فضای خانواده فرخزادها را بازنمایی کرده است و مرجعِ مرجحی هم هست برای مخاطب که برود و بخواند و بداند که فروغ فرخزاد نامدار در چه خانوادهای رشد کرد و بالید و اگر ننوشته باشد یا نوشته باشد و چاپ نشده باشد – به هر دلیلی – عجالتاً این کتاب که میخوانید، کاچی به از هیچی است و نیمچهنیمهای از وضع زندگی خانوادهی فروغ را، پدرش را و مادرش را و خواهر و برادرانش را ترسیم کرده است و البته رسام این تصویر و بازنمایانندهی آن دوران، پوران فرخزاد بوده است و نه من. من فقط میپرسیدم، تا خاطرهها بُعد بگیرند و خطی نمانند یا اگر خطی میمانند – به قول فروغ – سفر حجمی در آن خط شود.
علاوه بر دو گفتوگوی بلند با پوران و کامیار، یک تعداد مصاحبه هم که در فهرست دیدهاید و در متن خواهید خواند در کتاب آمده است و قرار بوده است بیشتر باشد اما کسانی طفره رفتند و حرف نزدند. ابتدا خواستم اینها را حذف کنم اما دیدم شاید بعدها کسی بخواهد فیلمی یا تئاتری یا داستانی از زندگی خانم فرخزاد بسازد و چه بسا همین چیزهای ساده – کبریتوار و زودسوز – چراغ راهش شود، یا دستکم در روشنایی مختصر و ناپایدارش حجم تاریکی روبهرو را تشخیص دهد، چنانچه آداب در تاریکی زیستن همین است و ظلمتِ ایام محاق را تحمل نمیتوان کرد در غیاب ماه و ستاره، مگر به کورسوی همین کبریتهای کوچک و زودسوز.
تعداد صفحات : ۱۷۸ صفحه
شابک: ۹۷۸-۶۰۰-۸۳۹۲-۳۶-۱